برای دخترم آروشا

! درد ودل مادرانه

1389/11/20 16:36
نویسنده : ندا کریمی
851 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم هر روز بیشتر از دیروز دلتنگت میشم واز اینکه هنوز آماده ی

آمدنت نیستم از خودم دلخور و عصبانی هستم دلم میخواد یه دل سیر

گریه کنم دلم گرفته نمیدونم چی پیش میاد ؟ نمیدونم از پس این

مسئولیتی که قبول کردم بر میام یا نه؟ نمیدونم مادر خوبی هستم یا

نه ؟

خلاصه کلی فکر عجیب و غریب مثل خوره داره روحم میخوره دارم به

روز موعد نزدیک میشم ولی میدونم دلتنگ روزهای میشم که تو در من

بودی و من ازشون لذت میبردم . دلم میخواد برات ماُمن امن و ایمنی

برات باشم کلی نقشه برات کشیدم کلی کتاب خوندم اما بازم ترس

عذابم میده مبادا نتونم از پس اینهمه کار بر بیام واونجور که باید باشم

نباشم. دوست دارم سه تایی دوستای خوبی برای هم باشیم تا

همیشه تا ابد. دارم سعی خودم میکنم برات بهترین باشم. 

منو ببخش اگه در دورانی که با من گذروندی در حقت کوتاهی کردم

یا اشتباهی کردم.

هر بار که محکم لگد میزنی یا فشار میاری میگم خداوندا برای این نعمت

هزار بار تو را سپاس.

دلم میخواد این یک هفته باقی مونده دیرتر بگذره میدونم دلم تنگ

صدای قلبت ،لگدهای محکمت ،سکسکه های ظریفت میشه.

خلاصه مهتاب من به مانند ماه که توی شب تاریک و سیاه نور

نقره فامش به زمین میپاشه و اونو  پر نور میکنه به زندگی ما بتاب.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

فرزانه
20 بهمن 89 16:30
سلام امیدوارم خودتون ونی نی سالم باشید پیشاپیش تولدت مبارک آروشا کوچولو اسم دختر من هم آنیساست به وب ما سربزن ممنون
مامان فرشته
20 بهمن 89 17:43
وای وقتی خوندم تولدش نزدیکه یه ذوقی کردم خوش به حالت ............ امیدوارم زایمان راحتی داشته باشی
HK
21 بهمن 89 1:30
امیدوارم و مطمئنم که آروشا جان دختری با قلبی پاک و با آرامشی کامل به این دنیا پا می زاره چون که مادری داره به این مهربونی که هوای دخترشو داره...و منتظره تا اولین مهر مادری رو نثار یکی یکدونش کنه و بوسه صورت معصومش بزنه. آروشا جان پیشاپیش تولدت مبارک ... آروشا خانوم یه دونه باشه.....
سودابه
21 بهمن 89 2:16
هی هی مادر جوان اشتباه نکن تو اماده تر از هر مادر دیگه ای هستی.ببین وقتی فقط تو سونو دیدیش این همه دلبسته اش شدی بیا وتو اغوشت بگیری چه قدر دوستش داری.ترو خدابعد از زایمانت سریع خبر هاش رو بزار.دلم می خواد بدونم اونموقع چه حسی داری .به وب ما سر بزن
سودابه
22 بهمن 89 0:01
سلام گلم من که تو پست تولد باباش مبارک باشه کامل توضیح دادم .اما بیست ودو سال پیش بیهوشم کردند.اما عروسم اصرار داره حتما طبیعی زایمان کنه مامی جون توکل به خدا کن تمام این وبلاگیها این روز رو گذروندن تو هم میگذرونی.فکرش رو نکن.